امسال، پنجاهمین سالگرد مرگ صاحب شناسنامه شماره ۶۷۸ صادره از بخش ۵ تهران، فروغ فرخزاد است.( بخشی از شعر «ای مرز پرگهر» از مجموعه تولدی دیگر) در نیم قرنی که از مرگ این شاعر نامی ایران میگذرد، هیچ موزه، کتابخانه و مرکز فرهنگی و هنریای به نام او ساخته نشده اما تحلیلها و مصاحبههای فراوانی در رابطه با زندگی خصوصی و ادبیاش انتشار یافته که حکایت از زنده بودن حضور او در حافظه جمعی چند نسل از فارسیزبانان دارد. در این میان، آنچه کمتر به آن پرداخته میشود بررسی دورههای مختلفِ چهارده سال زندگی حرفهای شاعر در بستر اجتماعی و در رابطه با تاریخ زنان است.
این یادداشت، تلاشیاست برای به تصویر کشیدن تحولات شعر فروغ فرخزاد در بستر زمان و دادن جنبهای تاریخی به زندگی شاعری که از او با عنوان «پریشادخت شعر آدمیزادان» (بخشی از شعر «دریغ و درد» از مهدی اخوان ثالث که در سوگ فروغ فرخزاد سروده شده است) یاد می شود.
نگاهی تاریخی به ادبیات زنان در ایران معاصر
فروغ فرخزاد در سال تأسیس دانشگاه تهران زاده شد و در سال تأسیس سازمان زنان ایران از دنیا رفت. در فاصله این ۳۲ سال، تاریخ زنان در ایران شاهد رویدادهای مهم و بحث برانگیزی چون اجرای فرمان کشف حجاب، راه یابی زنان به دانشگاه تهران، تصویب قانون تعلیمات اجباری، تصویب حق رأی زنان و انتخاب زنان به نمایندگی مجلس بود. در همین دوره و در چهارده سالگی فروغ بود که سیمین دانشور اولین مجموعه داستان به قلم یک نویسنده زن ایرانی را در سال ۱۳۲۷ شمسی منتشر کرد.
اگرچه تاریخ ادبیات فارسی در دوره قاجار و پهلوی اول، زنان ادیب و روزنامهنگاری چون قرةالعین، بیبی خانم استرآبادی، صدیقه دولتآبادی، پروین اعتصامی و نامهایی کمتر شناخته شده در اذهان عمومی را به خود دیده بود اما تا دوره پهلوی دوم حوزه نشر هم چون بسیاری از حوزههای دیگر، به صورت فراگیر در سلطه مردان باقی ماند.
جامعه ایران در سالهای زندگی فروغ فرخزاد تحولات زیادی را به لحاظ هنجاری در رابطه با نقشهای جنسیتی و جایگاه زنان در جامعه از سر گذراند. از جمله این تغییرات، حضور بیش از پیش نسل جدیدی از زنان شاعر و نویسنده در عرصه داستاننویسی و شعر بود. به دلیل همزمانی و ارتباط میان این تحولات، حتی اگر اولین کتابهای شاعران و نویسندگانی چون فروغ فرخزاد، سیمین دانشور، سیمین بهبهانی و در ادامه شهرنوش پارسیپور، غزاله علیزاده، مهشید امیرشاهی، کبری سعیدی و ... به عنوان اولین نویسندگان و شاعران زن در این دوره انتقال، فاصله زیادی با کارهای بعدی آنها به لحاظ قدرت ادبی داشته باشد اما بررسی این آثار به عنوان اسنادی تاریخی و در بستر اجتماعی اهمیت زیادی پیدا میکند؛ موضوعی که تا امروز کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
حضور فعالتر زنان در عرصه ادبی و حوزه نشر در دوره پهلوی دوم به حضور فیزیکی آنها محدود نمیشد بلکه محتوای آثار آنها بخشی از تلاش خودآگاه و ناخودآگاه این زنان برای بیان افکار و احساساتشان در عرصه عمومی و به چالش کشیدن هنجارهای کلیشهای جنسیتی و مشارکت در پیافکندن نظمی نو است. در همین راستا، هرچند فروغ فرخزاد اولین زن شاعر ایرانی محسوب نمیشود اما از سویی به دلیل دیدگاه عمیق، مهارت و خلاقیت در شعر که نقطه قوتی برای تأثیرگذاری است، همینطور به خاطر بیپروایی و شفافیت در بیان و انتشار عمومی اشعاری که جنبهای خودزیستنامهای دارد و سخن گفتن رسا از سکسوالیته زنان، جایگاهی متفاوت از دیگر زنان شاعر ایرانی پیدا میکند.
«وحشی و داغ و پرعطش و لرزان»: دوره اول زندگی فروغ
در سالهای دهه ۲۰ و ۳۰ شمسی، اگرچه جامعه ایران شاهد تحولاتی در زمینه تحصیل دختران، ورود زنان به عرصه عمومی و کم کردن تفکیک جنسیتی در حوزههای مختلف بود اما به دلیل اهمیت بکارت دختر برای آبروی خانواده، همچنین انحصار فعالیت جنسی زن به تولید مثل و در رابطه با شوهر، سخن گفتن از لذت جنسی زن آن هم از زبان خود او و در سطح عمومی، تابویی اجتماعی تلقی میشد. عجیب نیست که ادبیات زنان هم در مواجه با اروتیسم و سکسوالیته زنان محافظه کار باقی مانده بود.
به عنوان نمونه، سیمین دانشور در اولین مجموعه داستان خود با عنوان «آتش خاموش»، اگر چه به وضوح به مسائل مهمی چون حق انتخاب زن در ازدواج، همینطور حق تحصیل و اشتغال زنان می پردازد اما زمانی که از سکسوالیته زنان و روابط جنسی سخن میگوید، در قالب عرفی باقی میماند و از الفاظی چون «بدنامی»،«لغزش» و «نجابت» استفاده میکند؛ مفاهیمی گویای قدرت عرف برای تنظیم و کنترل روابط جنسی زنان.
در مقابل، فرخزاد که در زمان انتشار اسیر در اوایل دهه ۳۰ شمسی، زنی ۱۸ ساله، متأهل، صاحب یک فرزند و ساکن اهواز بود، اخلاق عرفی در مواجهه با سکسوالیته زنان و اروتیسم را به چالش کشید. به صورت عمومی، در سنت نوشتاری ادبی در زبان فارسی، ابراز عشق اروتیک تنها از سوی مرد به زن رواج داشت اما فروغ فرخزاد در اولین مجموعه شعر خود، از تمایلات اروتیک یک زن که به نظرِ بسیاری، خودِ شاعر است، سخن میگوید.
اگر چه، تکرار مفاهیمی چون «هوس»، «گناه» و «ناپاکی» در سه مجموعه اول او «اسیر»، «دیوار» و «عصیان» این موضوع را به ذهن میآورد که از سویی به دلیل تازه کاری و جوانی شاعر و عدم برخورداری از حمایت اجتماعی و گروهی و از سوی دیگر به دلیل محافظهکارتر بودن جامعه و غلبه هنجارهای سنتی در رابطه با مسائل زنان، نسبت به سالهای دهه ۴۰ و ۵۰، فروغ جوان در عین میل به استقلال و رهایی و تلاش برای شناخت خود، همچنان اسیر حس عذاب وجدان است و نسبت به امکان آزادی از قفس مردسالاری اطمینان ندارد.
«هرگز از زمین جدا نبودهام»: دوره دوم زندگی فروغ
در دوره پراختناق بعد از کودتای ۱۳۳۲، جامعه ایران تجربهگر استبداد سیاسی و فرهنگی است. اما از سویی دیگر، به واسطه دریافت کمکهای مالی و تخصصی شاه از آمریکا برای پیشبرد طرحهای اقتصادی و اجتماعی و به واسطه افرایش تولید ناخالص ملی، همچنین افزایش امکان سرمایهگذاری در عرصههای بهداشت، صنعت، توسعه، آموزش و رفاه اجتماعی، بر تعداد بیمارستانها، مدارس، مراکز فنی و حرفهای و دانشگاه ها افزوده شد. این تغییرات ساختاری و نهادی در کنار تبلیغ حضور اجتماعی زنان به عنوان بخشی از پروژه مدرنیزاسیون دوره پهلوی، باعث ورود بیش از پیش زنان طبقه متوسط شهری به عرصه اشتغال و حوزه عمومی و در پی آن سریعتر شدن روند تغییر نقشهای جنسیتی شد.
بازتاب این تغییرات را به وضوح میتوان در آثار ادبی زنان در این دوره مشاهده کرد. به این ترتیب که نمود واقعگرایانه یا استعاری شهر و زندگی شهری در عناوین و محتوای کتابهای مهمترین زنان شاعر و نویسنده دهه ۳۰ شمسی، سیمین دانشور، فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی و زنان نویسنده دو دهه بعد هویدا شد.
بعد از انتشار سه کتاب، مجموعه عواملی چون بیشتر شدن سن، تجربه و مطالعه، شناخت بهتر فروغ از خود، تواناییها و دنیای پیرامونش، ورود جدیتر او به حلقههای روشنفکری اواخر دهه ۳۰ و اوایل دهه ۴۰، مسافرتهای خارجی و شرایط جدید زندگیش به عنوان زنی از طبقه متوسط شهری که به هرحال متأثر از تحولات مثبت حوزه زنان میشد، شرایط ورود او به مرحلهای جدید و پربار را فراهم کرد.
آشنایی او با ابراهیم گلستان هم در همین دوره اتفاق افتاد. از زاویهای، تأثیر این آشنایی بر تجربه فکری، حسی و حرفهای فروغ را نیز میتوان در رابطه با تغییر نقشهای جنسیتی، امکان حضور پررنگتر زنان در حوزه عمومی، تاًثیرگذاری بیشتر در عرصههای فرهنگی، هنری و ادبی و فرارفتن رابطه میان زن و مرد از رابطهای صرفاً اروتیک نگریست.
در دوره مورد نظر و سالهای پیشِرو، جریان غالب ادبی در ایران متمرکز بر مضامین اجتماعی-سیاسی و انقلابی است. ادبیات زنان نیز که سال به سال پذیرای چهرههای جدیدی میشود، قابل طبقهبندی به دو گروه است؛ آثاری که منطبق با جریان غالب ادبی با بنمایههای اجتماعی-سیاسی تولید میشد و آثاری که در میان اهالی روشنفکری کمتر مورد توجه قرار میگرفت و متأثر از فرهنگ عمومی در حال تغییر، غیرسیاسی و تا حدودی سرگرم کننده بود.
دو اثر آخر فروغ فرخزاد، «تولدی دیگر» و «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» در رابطه با جریان غالب روشنفکری در این دوره شکل گرفت و مضامین سوسیالیستی آن بسیار مورد بررسی و تحسین قرار گرفته است. موضوعی که کمتر به آن پرداخته میشود طرح مسئله در مورد دیگر زمینههای اجتماعی شکل گرفتن این دو اثر مهم است. به عنوان مثال، دو رویداد مهم تاریخی که دقیقاً در دوره انتشار این دو مجموعه اتفاق افتاد، تصویب حق رأی زنان و راهیابی اولین گروه از زنان سیاستمدار ایرانی به مجلس و عرصه قانونگذاری است که قدمی مثبت در جهت توانمندسازی زنان محسوب میشود. پرسشی که در این رابطه میتوان مطرح کرد این است که نسبت اینگونه تحولات اجتماعی در حوزه زنان، با شعر، زندگی، روابط، دیدگاه، امکان فعالیت هنری در عرصه عمومی و پویایی فکری فروغ فرخزاد چه بوده است و آیا خود او نسبتی میان ابعاد گوناگون زندگیاش با تحولات قانونی و اجتماعی در حوزه زنان برقرار میکرده یا خیر؟
در بررسی زندگی و آثار فروغ فرخزاد، آنچه هویداست این است که او زنی تولیدگر و علاقمند به آموختن، تجربه و رشد است. جایگزین شدن کلماتی چون «قفس» و «اسیر» در مجموعههای نخستین او که از سن ۱۸ تا ۲۳ سالگی منتشر کرد با مفاهیمی چون «پنجره»، «وصل»، «پرواز» و «آگاهی» در آثاری که در سالهای اوایل دهه سی زندگیاش به مرحله انتشار رساند، گویای زندگی پویا و در حال تحول او در دورههای مختلف است.
سخن پایانی
دانش، روشنبینی، استعداد ادبی و ویژگیهای شخصیتی شاعری تأثیرگذار و پیشرو چون فروغ فرخزاد او را به شخصیتی منحصر به فرد در ادبیات فارسی تبدیل کرده که گاه سخنان در مورد او جنبهای «اسطورهای» پیدا میکند. اما نباید از یاد برد که شاعر، مانند هر انسان دیگری موجودی اجتماعی و تحت تاثیر روابط و اتفاقات دنیای پیرامون خود است؛ به ویژه اگر زندگی حرفهای و اشتغال او به شاعرانگی تحت تاثیر تحولات اجتماعی ممکن شده باشد.
اهمیت بررسی زندگی شاعری مهم چون فروغ فرخزاد، در بستر زمان و در ارتباط با وقایع اجتماعی آنجاست که میتواند ما را به شناخت بهتر و جامعتری از مجموعه عوامل مؤثر بر ساخت شخصیت او و روند رشد اعتماد به نفس، خودآگاهی و شکوفاییاش برساند. این شناخت در عین حال منجر به روشن شدن زوایایی پنهان از تاریخ زنان و تاریخ فرهنگی و اجتماعی ایران معاصر خواهد شد.
* بخشی از شعر «شب و هوس» از مجموعه اسیر
** بخشی از شعر «روی خاک» از مجموعه تولدی دیگر