سلین عمیقاٌ معتقد بود که ادبیات از بیان همه بدی های نهاد بشر طفره رفته است و نویسندگان مصرانه در کار آن بوده اند که انسان را خیلی بهتر از آنی که هست بنمایانند... در جایی گفته است همه ما آزاد تر می شدیم اگر همه حقیقت درباره بدسگالی آدم ها بالاخره گفته می شد.
سلام،
خب، خودش آستین بالا میزد!
معلومه که سلین رو نمیشناسی، شیوه نگارشی سلین و موضوع کتابهایش دقیقا متمرکز روی همین موضوع است...
کتاب های مشهوری هم دارد ... مثل ، مرگ قسطی ، سفر به انتهای شب؛ دسته دلقک ها ،افسانه برای جایی دیگر، معرکه یا پیپ شکسته....خیلی ها هم به همین شیوه نگارش و انتخاب موضوع به او معترض اند....در کل داستان سلین داستانِ پیچیده و جالبیست.